به گزارش گلستان ما ؛ یحیی خاکی در حالی فرماندار گرگان شده بود که اکثر شهرهای استان فرماندار خود را شناخته بودند و بنظر می رسید وزارت کشور وسواس خاصی برای مقام ارشد مرکز استان مد نظر دارد .

علیرغم اینکه استاندار گلستان و عمده اصلح طلبان شهرستان بر روی میراکبری تمرکز داشتند اما عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور طی حکمی یحیی خاکی کارمند استانداری گلستان و رزمنده سالهای دفاع مقدس را به عنوان فرماندار مرکز استان انتخاب کرد.

با روی کار امدن خاکی نگاههای جریانات سیاسی و عمده شخصیتهای فرهنگی ، سیاسی اجتماعی مرکز استان متوجه این نهاد مهم شد بطوریکه در یک ماه اول هر روز افراد و گروههای مختلف با دسته گل در راهروهای فرمانداری دیده شدند.

فی الواقع این دسته گل ها محتوی تمتعات و درخواستهایی نیز بودند ، اما بعید بنظر می رسد که یحیی خاکی اهل معامله و پارتی بازی باشد و یا اینکه بخواهد برای شخص یا گروه خاصی منافع ویژه ای در نظر بگیرد.

اما حال و هوای این روزهای گرگان فرق می کند . کم کم دوستان یحیی خاکی از راه می رسند ، دوستانی که یک روزی یار غار خاکی بودند و از رازهای یکدیگر خبر داشتند و امروز آنها از خاکی انتظاراتی دارند .

سخن از غواص های گردان یا رسول لشکر 25 کربلاست که این روزها عطر حضور آنها در جای جای استان گلستان احساس می شود بخصوص اینکه همرزمان دلتنگ تر از گذشته سودای یار کرده اند و فرماندار گرگان نیز جدا از این فضا نیست .

فرماندار گرگان فرمانده گردان یا رسول لشکر 25 کربلا بود که شب عملیات کربلای چهار به آب زد ، با ایمان و اخلاص و با اطاعت از امر فرمانده رفتند و از دریا غسل شهادت کرده و  به آسمان رسیدند .

اینک آنها 30 سال بعد از عملیات کربلای 4 زمانی را برای آمدن انتخاب کردند که کم کم یاد و نامشان و البته وصیتشان در جامعه در حال فراموشی بود اما آنها به عمق جامعه زدند و نگین گرانبهایی را برای ما هدیه آوردند .

باید ببینیم که یحیی خاکی فرماندار گرگان برای 13 رفیقش پارتی بازی می کند یا خیر ؟ مردم انتظار دارند که فرماندار گرگان که خود فرمانده این غواص ها بوده برای دوستانش پارتی بازی کند و اینجا از معدود جاهایی است که پارتی بازی جایز است .

مردم می خواهند فرماندار گرگان فضای شهر را معطر از عطر حضور مروارید های شط بکند طوری که  همه احساس کنند فضا تغییر کرده و جریان فرهنگی قوی شکل گرفته است و در واقع نه تنها فرماندار بلکه همه سازمانها و نهادها و مردم باید مانند تهران یک تشکل اجتماعی عظیم صورت دهند تا یک جریان فرهنگی عظیم برای این دردانه های دست بسته و ستم کشیده شکل بگیرد .

بی گمان چشمان زیادی منتظرند تا ببینند که یحیی خاکی بعد از سالها دوری برای دوستانش چگونه برنامه ریزی می کند و به استقبال آنها می رود ، دوری که 30 سال طول کشید و بی شک در این سی سال یحیی خاکی بارها با نگاه کردن به آلبوم خاطرات خود با نوک انگشتانش به عکس شهدایی اشاره می کرد که اندک اندک از راه می رسند.

نویسنده: جواد عموزاد

انتهای پیام /